|
آی جوونای مرزو بوم ✿ | آی دلای ابری وشوم |
آی آدمای جورواجور ✿ | آی شهرای نزدیک و دور |
می خوام یه قصه ای بگم ✿ | همون که خیلی دوست دارم |
قصه ی مردان خدا ✿ | قصه ی اون جون دادنا |
خیلی هاشون فدا شدن ✿ | از دنیامون جداشدن |
هیچ می دونین؟!.... ܓ✿ |
|
به عشق زهرا و علی ✿ |
رفتن تا مرز بی کسی |
سربند یا زهرا به سر ✿ | پر می زدن بی همسفر |
داغ دل بچه شونو ✿ | صدای گریه هاشونو |
کسی نبود که کم کنه ✿ | براشون از غم بخونه |
شبا چراغ خونه ها ✿ | خاموش می شد بی ادعا |
تو اون سکوت پرصدا ✿ | دعا بودو خدا خدا... |
حالا مائیم و اون شب ها ✿ | همون شبای بی صدا |
نه هق هقی نه گریه ای ✿ | نه خاطرات کوچه ای |
همش شده باد هوا ✿ | برای زندگی ما... |
بیاین بگیم ما یک صدا...ܓ✿ | |
شرمنده ایم آی شهدا ✿ | آی عاشق و دل داده ها |
جون دادین و رها شدین ✿ | برای ما فدا شدین |
شهدا شرمنده ایم..>
با تشکر از وبلاگ ظهور مهدی«خ. حسینی»
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 26 ارديبهشت 1391
توسط وصال جان